-
ایران خر شو یونجه بخور
یکشنبه 28 شهریور 1389 21:37
جهان غرب در قرن گذشته فجیع ترین جنگهای طول تاریخ بشر را آفرید. جنگهای جهانی اول و دوم با بیش از 65 ملیون کشته که بیش از 30 ملیون نفر آنان غیر نظامی بودند. آنجا که مسلمانان و ایران نبود پس چرا وحشیانه همدیگر را دریدند؟ این ماهیت جهان منفعت طلب و تهی از معنویت غرب است. جهانی که در آن نه قانون خدا که قانون جنگل حاکم است....
-
آرمان انسانهای کوچک
جمعه 26 شهریور 1389 16:51
مشکل ما این است: پیش از آنکه درک کنیم باید بزرگ شد میآموزیم باید هدف داشت. برای کوچک هدف کوچک بزرگ است و هدف بزرگ... اساسا وجود ندارد.
-
فیلترینگ و نظارت بر اینترنت در کشورهای جهان
دوشنبه 22 شهریور 1389 10:20
آنچه در ذیل خواهد آمد در خصوص فیلترینگ و نظارت بر اینترنت در کشورهای جهان میباشد. علل و زمینه پیدایش فیلترینگ گسترش اینترنت زمینه ای را به وجود آورده که طیف وسیعی از اطلاعات بدون هیچگونه محدودیتی و فراتر از مرزهای جغرافیایی در سراسر جهان منتشر شود و به نحو چشمگیری به یک رسانه ارتباطی و اطلاعاتی تبدیل گردد. ضمن اینکه...
-
سایکلوتوریسم سیاسی۵
شنبه 6 شهریور 1389 17:08
قسمت پنجم از سفر به بارگاه ملکوتی امام راحل با دوچرخه جهت شرکت در مراسم ۱۴ خرداد و نماز آقا سیدعلی: میخواستیم با دوچرخه وارد قسمت فضای باز جلو حرم بشویم اما نه از درب جنوبی (کنار عوارضی) و نه از درب غربی اجازه ندادند نه تنها به دوچرخه که حتی کیف را هم نمیگذاشتند داخل ببرند البته بعد که رفتیم داخل دیدیم بعضیها از درب...
-
سهم شما از کمک به اسراییل چقدر است...؟!
چهارشنبه 27 مرداد 1389 19:38
فکر میکنید چرا اسرائیل بعد از گذشت نیم قرن هنوز به حیات نامبارک خویش ادامه میدهد؟ فکر میکنید چرا اسرائیل بعد از گذشت نیم قرن هنوز به حیات نامبارک خویش ادامه میدهد؟ آیا بخاطر داشتن سومین ارتش منظم دنیاست؟ یا بخاطر داشتن صدها کلاهک هستهای؟ برای پیبردن به جواب این سوال کمی به دور و بر خود نگاه کنید و سر و وضع خویش...
-
بادیسم
چهارشنبه 27 مرداد 1389 15:42
آنگاه که لنگری نداشتی و کوچک بودی یا بزرگ اما در اقیانوس بیکران سرگردان موجها میشوی آنگاه که خس ماندی و به سکینه سنگینی نیافتی هر باد هر نسیم میشود مرشدت به سوی ناکجا نسیمهایی از نفس و آنگاه که عشق سراسر وجودت را فرانگرفت یا لااقل قلبت را نگداخت سرد میشوی و یخ میبندی بیروحتر از زمهریر
-
سایکلوتوریسم سیاسی۴
سهشنبه 26 مرداد 1389 17:58
قسمت چهارم از سفر به بارگاه ملکوتی امام راحل با دوچرخه جهت شرکت در مراسم ۱۴ خرداد و نماز آقا سیدعلی: اول از بگویم که چون مطالب خیلی طولانی و شاید کسل کننده شده و از طرف دیگر به دلیل تفصیل زیاد از این به بعد خلاصهتر مینویسم و عکسها را هم تا یک هفته دیگر به همین مطالب نوشته شده اضافه خواهم کرد. وارد کاشان شدم به دنبال...
-
آرزوی بزرگ
سهشنبه 26 مرداد 1389 16:44
کاش بیش از آنی که اکنون هستم همینی بودم که هستم
-
مادر
یکشنبه 24 مرداد 1389 15:10
مادر ای لطیف ترین مظهر عشق ای آسمانیترین زمینی ای خداییترین خویش قدم بر چشمانم نه که سخت مشتاق دیدار بهشتم
-
باران هدیه خداوندی
جمعه 22 مرداد 1389 12:56
سلام خدای مهربانم در آغوشم بگیر که تنهایم و جز تو کیست مونس تنهایی؟ بیکسم و جز تو کیست یار بیکسان؟ بیپناهم و جز تو کیست پناه بیپناهان؟ الهی مرا جز تو کسی نیست و تنهاییم را حجم حباب هیچ آشنایی پر نمیسازد و نه سرسام مسابقه قهرمانی پوچ برهانم از آنان و از خویش و از اوهام کم و بیش و پناهم ده در آغوشت ای بهترین بهترین...
-
درون را بساز
پنجشنبه 21 مرداد 1389 17:38
درونت را پاک کن درونت را بساز تا جهانت را پاک و استوار بسازی
-
روح سای ترین ظلمها
سهشنبه 19 مرداد 1389 11:04
روح سای ترین ظلمها آنی است که به عزیزترین عزیزانت کردهای آنی که عاشقانه دوستش داری و برایش جان میدهی زیرا با هربار گذر نسیم معطر وجودش از ذهنت آتش سوزان ظلمت تمام سینهات را پر میکند چونان که سیلاب گودالها را
-
تهران
سهشنبه 19 مرداد 1389 09:57
میکوشند لقمه را از دهان هم میگیرند هم را میدرند همه چیزشان را میفروشند که از پایین بالا بیایند یا از بالا بالاتر روند غافل از آنکه اتاق زیر شیروانی با قصر کنار باغ تفاوتی ندارد وقتی در تیمارستانی
-
توفانم
سهشنبه 19 مرداد 1389 09:50
توفانم و طوفانی من جانم و تو جانی میخوانم و میخوانی از عشق و تو از شیطان
-
آرامش
دوشنبه 18 مرداد 1389 14:42
وه چه زیباست آرامش آنی که در پسش اضطراب هیچ تعهدی نباشد و چه زیباتر آرامش در عین حس مسئولیت و انجام وظیفه
-
سفر جمکران - شهر ری - مراغه ۳
یکشنبه 17 مرداد 1389 20:29
قسمت سوم: فبل از ادامه ماجرا لازم است اینجا چند تا مطلب را بگویم که الآن یادم افتاده اول آنکه در این سفر با توجه به تجربیات سفر قبل یک سری وسایل و تجهیزات که به نظرم لازم میآمد تهیه کردم اول یک زین ژلهای خریدم که محصول شرکت تایوانی VELO است نوعی را انتخاب کردم که با زاویه نشستنم روی زین مطابق باشد (انشاء الله به...
-
سایکلوتوریسم سیاسی۳
یکشنبه 17 مرداد 1389 19:18
قسمت سوم از سفر به بارگاه ملکوتی امام راحل با دوچرخه جهت شرکت در مراسم ۱۴ خرداد و نماز آقا سیدعلی: از جاده فرعی سمت راست رفتم به سمت امامزاده قبلا هم یکی دوبار آنجا رفته بودم اما با خودرو نه دوچرخه زیر نگاه آدمهایی که آنجا بودم وارد حیاط امامزاده شدم عموی امام زمان پسر امام علی النقی نماز مغرب و عشا را خواندم از یک...
-
سفر جمکران - شهر ری - مراغه ۲
یکشنبه 17 مرداد 1389 16:27
قسمت دوم: ۱۳ شعبان حدود ساعت ۷ از اصفهان خارج شدیم قرار بود روز اول برسیم به دلیجان و روز دوم تا قم برویم من صبحانه نخورده بودم و این یعنی خاموشی! کمی بعد از فلکه دانشگاه ایستادیم و صبحانه خوردیم حدود ساعت 2 بعدظهر رسیدیم میمه من که جلوتر بودم رفتم و یک مسجد پیدا کردم اسم مسجد یادم نیست اما داخل خیابان کنار کلانتری...
-
سفر با دوچرخه به سقز۱
پنجشنبه 14 مرداد 1389 10:22
سقز هستم شهری که زمانی پایتخت مادها و سکاها بوده با نام تاریخی ایزیرتا و قلعه زیویه که خود یهودیها بدون واسطه زحمت دزدیدن و انهدام باقیمانده های آثارش را به دوش کشیدند نه مانند رصدخانه مراغه توسط روسها و اگر روزی دلتنگ آثار تاریخی سقز شدید سری به موزه تل آویو و فیلادلفیا بزنید . . . گریه ندارد؟؟؟ . . . چقدر کشورمان را...
-
سفر جمکران - شهر ری - مراغه ۱
یکشنبه 10 مرداد 1389 12:19
سلام دوستان من و حاجی (آقا سعید) روز ۱۳ شعبان از اصفهان به سمت جمکران حرکت کردیم و قرار بود روز نیمه شعان مسجد مقدس جمکران باشیم اما به علت تصادفی که داشتیم (برخورد آیینه کامیون با کلاه حاجی و شلیک ما به سمت بیابان و...) حاجی کمی از ناحیه پا آسیب دید و مجبور شدیم یک روز و نیم در محوطه امامزاده عبداله (جاده قدیم قم)...
-
رزمنده جنگ جهانی سوم
چهارشنبه 30 تیر 1389 12:19
در پشت خاکریزی میجنگیدیم دشمن قوی بود اما در برابر ما توان پیشروی نداشت نگاهی به سمت راستم انداختم رزمندهای آنجا بود با سربندی سرخ و چند خراش روی صورتش خیلی مردانه میجنگید آنقدر که رزم مرا در چشمها بیمقدار میکرد باز به مقابل خیره شدم و آتش گشودم اما فکر رزمنده دلیر آزارم میداد دوباره نگاهش کردم به ناچار برخاستم...
-
خارکن
یکشنبه 27 تیر 1389 20:02
گوسفند گوسفند است اما تا وقتی که در علفزار هرز میچرد وقتی قدم به راه نهاد چون فهمید چریدن همه چیز نیست متعهد به غیر هوی شد و اعتماد به نفس نکرد آنگاه که برای راه خویش جنگید و خواست آینه درون سینهاش تنها روبه نور باشد باید خار را خلاف مسیر تیغش برکند و میشود خارکن
-
خنده به حضرت ماما
یکشنبه 27 تیر 1389 19:36
نمیدانم در لحظه مرگ آنگاه که حضرت ماما چشم در چشمانم دوخت میتوانم بخندم و تولدم را نیز همچون تمام لحظههای به ظاهر جدی زندگیم به شوخی بگیرم
-
و خداوند از فرشتگان داناتر بود
شنبه 19 تیر 1389 23:00
بسوزانید هم را بدرید درختان را از ریشه برکنید و خانه بسازید اگر نشد لااقل ویلایی حتی یک درخت کمتر یعنی اکسیژن کمتر بتارانید عربده بکشید آنقدر که بلبلها لال شوند لاکپشتها کر همه زمین را آسفالت کنید سقفها را ایزوگام دیوارها را سنگ جایی برای سنجابها و خارپشتها باقی نگذارید و همه خزندگان زشت را بکشید تا موشها همه چیز را...
-
مردگان واجد علائم حیات
یکشنبه 13 تیر 1389 17:28
انسان را ۳چیز میکشد پیش از آنکه مرده باشد ظلم ناآگاهی ضعفهای درونی
-
معرفی سایت شبهه
جمعه 11 تیر 1389 21:57
سلام بالاخره یک سایت به درد بخور درباره شبهات دینی توی این جهان مجازی پیدا شد آن هم به صورت چندزبانه! نکته جالب در مورد این سایت دسته بندی موضوعات و شمول همه زمینه های مربوط به شبهات حتی شبهات عرفانی و سیاسی و اقتصادی است. البته سایت هنوز نوپاست اما در همین مدت کم خوب درخشیده! توی این مطلب میخواستم این سایت را به شما...
-
سایکلوتوریسم سیاسی۲
پنجشنبه 10 تیر 1389 13:08
قسمت دوم از سفر به بارگاه ملکوتی امام راحل با دوچرخه جهت شرکت در مراسم ۱۴ خرداد و نماز آقا سیدعلی: ابتدای عوارضی کاشان زیر سایه جایگاه زدم کنار و نشستم بساط صبحانه شماره ۲ و کمی استراحت به باسن (توی سایت تخصصی سایکلوتوریسم توضیح دادم که به نظرم زین مهمترین قسمت دوچرخه است) ساعت حدود ۹ بود که راه افتادم تا ساعت ۱۲...
-
سفر در گذشتهها
پنجشنبه 10 تیر 1389 12:51
چند روزیه که میتونم به گذشته سفر کنم لااقل ۴۰ - ۵۰ سال پیش با دوچرخه میرم میزنم به دل گذشتهها کوچه باغهای تنگی که کفشون پره از خاک چوب و برگ پوسیده اونقدر نرم و لطیف که میخوای همونجا تا ابد دراز بکشی و برنگردی به حال سقفی از برگ که هیچوقت تموم نمیشه و هوایی که لطافت و خنکیش حتی توی این تیرماه گرم هم دستش رو از...
-
در گوشم نجوا کن
یکشنبه 6 تیر 1389 07:19
پروردگار مهربانم ای که در سراسر گیتی تو را حس میکنم در وجودم جریان داری نه آنچنان که خون آنچنان که جان تو را سپاس بیکران که هرچه میاندیشم جز گناه و دوری به درگاهت نیاوردم و جز نیکی و نزدیکی به من نبخشیدی که از کوچک کوچکی آید و از کریم کرامت پس باز هم مرا در آغوش بگیر اینبار محکمتر همچون روز نخست چشم در شمم بدوز در...
-
بیپیرایه بگویم هرگز نبودهای
یکشنبه 6 تیر 1389 07:07
هیچگاه دیدهای نقش کوه و بدر را میان شالیزار؟ هیچگاه شنیدهای صدای پرندگان را آنگونه که بگریی؟ هیچگاه مست گشتهای آنچنان که زمین و زمان ذکر گویند و تو نیز؟ هیچگاه آنقدر دور بودهای که نه گذر رهگذری براندت نه صدای سرعت بیانجام؟ هیچگاه میان کوچهباغهایی رفتهای با فرشی از ماسه و سایبانهایی از چنار و گردو که حس کنی هدف...