بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

خال آسمانی

دلم

می دانی

وقتی تو ابری می شوی

هوای چشمانم بارانی است

پس بگذار آفتاب بر تو بتابد

و ابرها

لکه های زیبایی رویت باشند.

دین ادا نشده

می دانم بدهکار تو هستم اما

دستانم خالی است

و بسته

حس یخ مقطر

باید گذر کرد

هرچند

فاصله دین و دینداران

جتر است و باران

هرچند

حوری می خریم و عشرتکده

دل می فروشیم و عقل

هرچند

پاداش مترسک

احسنت است و

سزای باغبان

خار گل

باید گذر کرد