بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

نفحات عشق

معشوق وقتی جلوه می کند که نباشی

همه او باشی

هرچند عشق هم

از نفحات قدسی اوست

---

از جایی می نویسم 

که با چادر خاک کفشت را پاک می کنند

و ته مانده غذایت را می خورند

برای برکت

چون زائر حسینی

لباست را می شویند

و به تو خدمت می کنند

و تنها خواسته شان رساندن سلامشان به امام حسین علیه السلام است

و شاید به امید اینکه یک روز پسر حسین

مهمان خانه شان شود در مسیر زیارت جدش حسین علیهم السلام

انسان را چه شده است؟

انسان را چه شده است؟

جهانی به وسعت یک وجب

دور ناف

حتی علم غایتی ندارد

جز آسایش و لذت

در همین دنیای کوچک

بشر امروز در خویش نمرده است؟

اگر نمرده

چرا برای میلیونها سرخپوست بی گناه

برای میلیونها سیاه پوست مظلوم

که سرزمینشان اشغال شد

و به ناموسشان تجاوز شد

و پوست سرشان کنده شد

هیچکس یادبودی نساخت

هیچ سالگردی برگزار نمی شود

اما برای کشتگان ملعون و متجاوز آمریکایی در ویتنام

یادبود می گیرند....


اما نه

انسانیت هر چند بی رمق

هنوز جان دارد

در پیله است

آماده می شود برای پریدن

برای پرواز