بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

تولدت مبارک

امیدوارم به هر صبحی تولدی تازه بیابی
تولدی به سوی حق
به سوی نور
تا خروج از آخرین دروازه تاریکی

عشق

عشق معجون عجیبیست ز زهری چو عسل
و می ناب خمارآلودی

زهد و عشق

زهد آن نیست که نداشته باشی
زهد آن است که دل نبسته باشی
عشق آن نیست که نداشته هایت را ببخشی
عشق آن است که داشته هایت را ببخشی
که ارزش و لذت زندگی را بفهمی
آنگاه برای ارزشی بالاتر از آن بگذری

پرواز در توهم

پرواز در توهم
سقوط در واقعیت را در پی دارد

ایام بدمستی خدا

الهی به ایام بد مستیت

تجلی زیباترین هستیت

بدانگه که بی‌پرده‌تر بگذری

بری دل غزلخوان ز هر دلبری

مرا نیز عبد می و جام کن

به یک جرعه فرخنده فرجام کن

ز مستیش دیوانه‌ام نام کن

سپس جانفدای لب و کام کن

روا نیست تنها نشستن به نرد

برقص و برقصان تو ای رادمرد