بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

شراب کهنه

شراب خانگی بیاورید 

هر چه کهنه‌تر بتر  

شراب تازه  

پیش از آنکه مست سازدم  

تمام می‌شود  

و من  

همچنان خمار بیخودی.

کودک درون بادکنک

کودک درون بادکنک 

در زمان بد 

در مکان بد 

آمده میان مردمان بد 

موقع گناه  

ترس من خدا

وقت کار خیر  

در هراسم از 

بندگان او 

این بچه کنون

مدرک ثواب ماست 

زنده زنده گور بایدش نمود.

تا خدا هست زندگانی زیباست

وقتی خدا هست 

غم برای چیست؟ 

زیبا نیست آبشار ابریشم از میان انگشتان؟ 

خوردن یاقوت و نوشیدن الماس؟ 

زیبا نیست حس گرمای مطبوع جهنم  

در باغ بهشت؟ 

گردش موج  

گرد مهتاب؟ 

فراز و فرود؟

زیبا نیست حجم مهربانی؟ 

شیرینی یک جمله؟ 

و زنبوران گرد آن؟

می‌گویم:

تا خدا هست  

زندگانی زیباست.

اولویت‌بندی

ما کارهایمان را بر اساس اهمیتشان انجام می‌دهیم. 

ابتدا کارهای بی اهمیت 

و سپس کارهای کم اهمیت. 

اما کارهای مهم مربوط است به فردایی که هرگز نخواهد آمد.

قدیمی‌ترین گیاه جهان

قدیمی‌ترین گیاه جهان 

بود زمانیکه من نبودم و تو

زمانیکه ناصرالدین کنار هزارمین صیغه‌اش نخوابیده بود 

صلاح‌ الدین پس از فتوحاتش سراغ سربریدن شیعیان فاطمی نرفته بود  

کوروش بابل را با خاک یکسان نکرده بود برای نجات یهود  

زمانیکه بنی‌اسرائیل از نیل نگذشته بودند 

یونس را ماهی نبلعیده بود

طوفان نوح هم نیامده بود 

فکر می‌کنم قدیمی‌ترین گیاه زمین بود 

حتی زمانیکه هنوز جدم طمع نکرده بود 

و عمویم نیز قربانی حسادت پدرم نشده بود 

و آنگاه نیز گیاه بود 

و گیاهی می‌کرد 

قدیمی‌ترین گیاه زمین.

الماس کهنه پیچ

الماس را کهنه پیچ کردیم که آسیبی نبیند 

بیچاره الماس  

دیگر همه او را کهنه می‌دانند.

کوتاه‌‌ترین مسیر

به دنبال کوتاهترین مسیرم 

به سوی بلندترین قله‌ها

فصل بازگشت

وقتی ماه نیمه است 

پرندگان غریب 

مست می‌شوند. 

حیران فراق 

و گریان وطن. 

دریای سیاهی را می‌شکافند به سینه 

گرداگرد 

اما چاره‌ای نیست جز بازنشستن 

زیرا زمانش نرسیده

فرصت بازگشت.