ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
زندگی میدانی چیست ؟
آنکه به پسری نگویی برایش میمیری
و دستانت در دستان دیگری باشد
و بعد
و بعد چنان نابودش کنی که توان راست ایستادنش نباشد
زندگی میدانی چیست ؟
آنکه دختری را در اولین تجربه عشقی اش به نا راه نبری
به آنجا که خود را عروسکی جنسی ببیند و بس
همین و همین
آنکه دختری را مجبور به رابطه کنی
و به این افتخار
خوکها هم چنین میکنند ؟
زندگی آن است که این نباشی
که انسان باشی
دستانم میلرزد
من چقدر در انسان نبودن دیگران مقصرم ؟
راستی یادم رفت
جهان آینه است
یا یک کوه
هر چه بدان بنمایی
یا فریاد کشی
بازت میتاباند
و هرچه بلندتر و وسیع تر
وسیع تر و بلندتر
احمقی را دیدم
پر احساس غرور
مست یک جهل غلیظ
خالی از عقل و شعور
باد در غبغب خویش
سینه اش پر ز هوا
من الاغی دیدم بار او مصحف حق
داد میزد که مرا گرد آیید
گاهی خدا پیامهای خود را بدست بدان میپراکند .
گاهی خدا پیامبرانش را از میان شیاطین برمیگزیند .
اکنون منم آن شیطان .