ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
محکمم
و میدانم به چه سو باید رفت
از کدام راه.
و خداست که همیشه بهترینها را جلوی پایم میگذارد.
فقط باید به جاده زد که ...
(رفتن رسیدن است)
انسان زنده است
نه با قلبش
این پمپ خون
نه با مغزش
ذخیرهساز دادهها
که با آغازهای هربارهاش،
ستون نور
در قلب و عقل فهمنده.
اکنون ایستادهام
در آستانه آغازی باز
ریسمانهای گذشته گسستهاند
و به فرارو کشیده میشوم.
معناداری این است.
وقتی به زندگی دقت میکنم
بیشتر آن را سرگرمی میبینم تا واقعیت.
انگار قرار است فقط سرمان گرم باشد
به اعتیادهای کوچک و بزرگ
پنهان و آشکار
زیبا و نازیبا
اما...
انسانم آرزوست
از هر دو جهان آزاد
دلبر آن است
که چون کرشمه کند
عمری اندیشه کنی
تا بفهمی آنچه دیدی
چیزی بود غیر آنچه فهمیدی
شاید حتی امروز هم
همه حقیقت آنرا نمیدانی
و گرنه
عشق
خودخواهی است
وقتی به سطح
به لحظه
گفتی دلبر
دلبر آن است
که چون کرشمه کند
عمری اندیشه کنی
تا بفهمی آنچه دیدی
چیزی بود غیر آنچه فهمیدی
شاید حتی امروز هم
همه حقیقت آنرا نمیدانی
و گرنه
عشق
خودخواهی است
وقتی به سطح
به لحظه
گفتی دلبر
دلبر آن است
که چون کرشمه کند
عمری اندیشه کنی
تا بفهمی آنچه دیدی
چیزی بود غیر آنچه فهمیدی
شاید حتی امروز هم
همه حقیقت آنرا نمیدانی
و گرنه
عشق
خودخواهی است
وقتی به سطح
به لحظه
گفتی دلبر
دانه سبز می شود
نه از میان سکه های زر
نه از درون بالشتی از پر
جوانه می زند در دل خاک تیره
و قد می کشد در تاریکی
تا سر برساند به خورشید
به نور