ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
شاید برای پنهان شدن
جایی بهتر از آغوش آنکه از او می گریزی نباشد
پس با فکرت بگریز
نه با تنت
برخیز
تو تواناتر از آنی که میاندیشی
اما محدود به زندان اندیشه ات
برخیز و از این زندان خودساخته بی حصار بیرون آی
که جهان برای خدمت به تو آفریده شده است
ای اشرف مخلوقات
خدایا می دانم عاشق منی
دیوانه وار دوستم داری
و هر روز ستایشم می کنی؛
و می دانم نماینده توام
و بنده برگزیده ات.
مرا نیز عاشق خود کن.
سماع ابر
در برابر چشمان پر محبت مهر
که مست است و خمار و خواب آلود
آتش گرفتن و
در خود بی صدا پیچیدن است
تا فنا
نه چون مدعیان
کلاغ وار
به ریا
گرد یار
شاهینی بر فراز آسمان
عقابی که بالهایش را آن بالاها گشوده
و بچه جغدی نشسته بر تابلوی کنار جاده
کوهها و برف
و آسمان آبی خالص
خدایا چه کردهام که لایق این همه زیبایی توام؟