بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

علی عجمین

دیروز با دوچرخه رفتم باغ رضوان اصفهان 

دوستی دارم که ۸سال پیش جسمش را کنار گذاشت و من بعد از مراسمش سر خاکش نرفته بودم.  

خیلی دوست خوبی است٬ مؤمن و مهربان. 

خادم‌الحسین است.

دیروز عصر که رفتم تازه فهمیدم من و او٬ درست در یک روز متولد شده‌ایم ۳۰/۱/۶۲ 

او جسمش را ترک کرد و من هنوز در جسمم  

چقدر راجع به کسانی که دوستشان دارم کم می‌دانم 

علی عجمین بهترین دوست تمام زندگانیم که بر اثر سرطان مجبور شد جسمش را کنار بگذارد 

چقدر حس خوبی بود در کنار مزارش 

و تازه فهمیدم چرا این سالها هرچه بیشتر در تاریکی فرو می‌رفتم بیشتر به نور می‌رسیدم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد