بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

هدیه تولد ( تکه یادداشتی از سطل زباله)

تو متولد شدی ٬ روزی که باید .

پدر شاد شد ٬ مادر خندید و جهان عوض شد زیرا دیگر تو در آن بودی .

بزرگ شدی ٬ اولین کلماتت یادت هست؟

بالیدی ٬ اولین گامهایت را فراموش نکرده ای؟

اولین روز مدرسه را چطور؟ یا اولین قدمهایت بر فضای دانشگاه ؟

تو ٬ تو شدی ٬ همانی که من به او علاقه دارم ٬ نمیدانم چگونه اما شدی آنی که هستی .

و اکنون مهم نیست کجایی یا چه و چه و چه ٬ مهم اینست که بی تو هرگزم.

دروغ نمیگویم لااقل فعلا .

مهم اینست که هم را میفهمیم و جالب اینجاست ٬ اینجاست که نفسهایت در جایی دیگر مرا با خود میبرد ٬ و حرکت دستانت نسیمی بسویم روان میسازد و .........

تولدت برایم مهم است زیرا مرا متولد کردی و محبت را که کم داشتم نصیبم .

تو بخشی از وجودم شده ای چیزی شبیه چشمانم .

زمانی فکر کردن به تو برایم سخت بود واکنون بی تو بودن حتی لحظه ای.

در میان اندیشه هایم و درست جلوی چشمم رژه میروی ٬ پیداست که خوب آموزش دیده ای چون خوب پا میکوبی و طبل بزرگ درست زیر پای راست ٬ و برای یک لحظه تفکر که در میانش نپری باید کلی تمرکز کنم .

اما اینها همه بهانه ای بود که بگویم دوستت دارم .

در ضمن زیاد این حرفا رو جدی نگیریا چون بی جنبه ای یهو جوگیر میشی .

عزیزم تولدت مبارک .

راستی یه هدیه واسه تولدت گرفتم که اگه هزار تا حدس بزنی تو هزارمیش هم این نیست البته تو که اصلا حدس زدن بلد نیستی .

فکر میکنی چی باشه ؟ اما خب فکر و تو ؟

نمیدونم برات بفرستم یا خودم بدم دستت ٬ نظر خودت چیه .

میترسم بزنه تو ذوقت ٬ اما خب اگه مثل بقیه واسط هدیه میخریدم که منم میشدم مثل بقیه .

راستی شاید بخوام نیمه رمضون واسه میلاد امام حسن بیام ابن بابویه .

با بد کسی دوست شدی ٬ بجا اینکه هی بره پارک و سینما یا تو کوهه یا قبرسون .

اگه دوست داشته باشی بیای اونجا .

راسی هر وقت رفتی کوه یه نفس عمیق بکش تا من برم تو دلت تو سینه ات و یادت باشه که این منم .

مواظب خودت باش .

از اون علامت یاهو که همیشه واست میفرسم .

خداحافظ .

نظرات 3 + ارسال نظر
رز یکشنبه 16 اسفند 1388 ساعت 09:10 ب.ظ http://acme.blogsky.com

سلام عاشق
اومدی نظر یادت نره
منتظرم

شهرزاد یکشنبه 16 اسفند 1388 ساعت 09:12 ب.ظ http://hichopoch.blogsky.com

دروغ نمیگویم لااقل فعلا !!!!!!!!
felanesh baraye chiye age doosesh dari felan nemikhad ke

دقیقا به دلیل اینکهاون موقع اوین حس رو داشتم و الآن ندارم
این متن مال چند سال پیشه

غزلک سه‌شنبه 18 اسفند 1388 ساعت 09:19 ق.ظ

ای لعنت به من خر که میام اینا رو میخونم داغ دل خودمو تازه میکنم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد