بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

صاحبخانه

دوست داری

در خانه باشی و صاحبخانه نباشد؟

یا بیرون خانه در آغوش صاحبخانه باشی؟

نظرات 3 + ارسال نظر
sherry دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 10:38 ب.ظ http://hichopoch.blogsky.com

too khoune basham o sabkhoone nabashe!

جیغ دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 11:59 ب.ظ

کلا مهمونی رفتن رو دوست دارم، عاشق اینم که واسم میوه و شیرینی بیارن من هی ناز کنم و بگم مرس نمی خورم و هی اونا تعارف کننن (چه عقده ای نه؟)

غزلک سه‌شنبه 11 اسفند 1388 ساعت 06:58 ق.ظ

در خانه و در آغوش صاحبخانه


میدونی با خوندنش یاد اون حرف شریعتی افتادم:

ترجیح میدهم با کفشهایم در خیابان راه بروم و بخدا فکر کنم تا اینکه در مسجد بنشینم و نگران کفشهایم باشم

یا مارلون براندو (شاید اسمشو اشتب نوشته باشم) یه چیزی با همین مضمون با جایگزینی موتور و کلیسا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد