ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
امروز کارها خوب پیش رفت
کمابیش
میدانم بهتر خواهد شد
رفته بودم جایی
بیرون که آمدم
دیدم چرخم نیست
خیلی آسوده خاطر و طبیعی با خودم گفتم:
دزدیدنش.
بدون هیچ حس خاصی.
خیلی برام جالب بود.
البته بعد فهمیدم چرخم را ندزدیدهاند
اما حس بی حسی من نسبت به از دست دادن داراییم
برای خودم هم غیر منتظره بود
دیروز یک نفر توی پارک شهید رجایی با یه کلت به مغز خودش شلیک کرده بود.
خون٬ سیمان فرش کف پارک را گرفته بوده.
بچهها میگفتند: پلیس ۱۱۰ و آگاهی و جنایی آمده بودند سر صحنه و بعد از زمان زیادی تازه آمبولانس رسید.
آن بنده خدا در تمام این مدت زنده بوده.
این را دوستانم از لرزش دستانش فهمیده بودند.
امیدوارم نمرده باشد.
هرچند رهایی از بند دنیا خوب است
اما در همه ادیان جهان
غیر از چند دین انگشت شمار
خودکشی گناهی است بزرگ
و حتی نابخشودنی
امیدوارم نمرده باشد
برای خودش میگویم.