بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

پاسخ سؤال الاغ (سرزمین وارونه۴)

بـــــع بــــــــع 

خیلی خوشحالم که فبل از اینکه بارون همه چیز رو بشوره یکی از اینجا رد شده و گفته چی می‌خواد از تجربیات من بدونه. 

خیلی دوست داشتم اونی که از من سؤال می‌پرسه تو باشی اما یه الاغ بوده و چندتایی سؤال پرسیده که البته با اینکه مستقیم راجع به مزرعه وارونه و زندگی قبلی من نیست اما بی‌ربط به تجربیات قبل و بعد از فرار من هم نیست پس اونا رو جواب می‌دم. 

چون سؤالا یه کم ناخوانا شدن دوباره اینجا بافشار مینویسمشون تا برای تو و یا هرکسی که بعدا میاد و این جوابا رو می‌خونه  ـ حتی خود خره ـ فهمیدن سؤالاش مشکل نباشه. 

راستی خیلی عجیبه که یه خر خوندن و نوشتن بلده  

اونم به این خوبی!  

واقعا عجیبه ها! 

تازه با سمش امضا هم کرده نوشته‌اش رو!!

به هرحال  

الاغه سؤال کرده:  

گوسفند عزیز سلام  

یک الاغ تمام عیار را بپذیر.
چون در اصفهان میچری 

و تمام اصفهانی ها خوش ذوق هستند
میتوانی مرا راهنمایی کنی؟
ضمن اینکه آدم های فهیم با بارهای سنگین دمار از روزگارم میکشند 

با پورش کارهای دیگر ..... نیز با من میکنند. 

موقع برگشتن سه نفر هم روی بار ها سوار میشن  

شما میگی من چکار کنم؟ 

چون ما مثل آنها نیستیم و خیلی مؤدب هستیم
به کسی که به ما یونجه میده روی اعتراض نداریم. 
                                                                  کهن ترین خر ارومیه

جواب من:

بع بع
خوشحالم که بارون همه چی رو پاک نکرده بود.  

ممنون که گفتی چی می خوای.
برات می‌نویسم.
امیدوارم زود برسی و بخونیش. 

اما درمورد مشکل اولت که بار سنگین بود الآن بهت پیشنهاد خاصی نمی‌دم تا زمانیکه همه خاطراتم رو بخونی.
در مورد مشکل ... میتونی سعی کنی با همه وجود لذت ببری مثل کاری که من قبلا می‌کردم و یا فرار کنی مثل الآن من.
بهت بگم که جز فرار راهی برای خلاصی از این مسئله نیست.
چون این آدمهای فهیم اگه به چیز یا جایی! علاقمند شدن دیگه میشن حیوان ناطق و اونوقت دیگه هیچ منطقی رو نمی‌پذیرند و فقط باید دستشون و زورشون به چیزی نرسه که از خیرش بگذرند.
اون سه نفره سوار شدن هم عین مورد اوله.
اونا توی خر رو فقط مثه یه وسیله واسه رسیدن به خواسته‌هاشون می‌بینن که فقط باید زنده باشه نه یه موجودی که احتیاج به زندگی کردن داره.
تصمیم در مورد همه این مسائل را به خودت واگذار می‌کنم البته بعد از خوندن داستانهای سرزمین وارونه تا آخرش.
اعتراض نکردنت دلیل ادبت نیست بخاطر خریتته.
راستی من اونی نیستم که شما می‌گی توی اصفهان زندگی می‌کنه.
من گوسفند فراری هستم و توی دشت و علفزار خدا زندگی می‌کنم.
البته فعلا.
برم ببینم رودخونه کف دره فروکش کرده که بتونم رد بشم یا بازم وحشیه.

اگه رودخونه هنوز آروم نشده بود مجبورم دوباره برگردم همین جا.

بع بع

نظرات 9 + ارسال نظر
غزلک سه‌شنبه 7 مهر 1388 ساعت 11:04 ق.ظ

سلام ببعی
من نفهمیدم
کی باید ازت سوال بپرسه؟
داشتی با کی حرف میزدی؟

غزلک چهارشنبه 8 مهر 1388 ساعت 04:17 ب.ظ

آخه گوسفند
این همه انرژی میذارم ازت سوال میپرسم، زحمت میکشی فقط تایید میکنی؟
مگه من مثل تو ام که علف مفت بچرم؟
گوشت گوسفند کیلویی 12000 تومن میخورم و انرژی میگیرم
تو کله ات میگنجه این حرفا؟

بع بع
خب آخه سؤالت رو توی وبلاگ نوشتی
اگه سؤال داشتی باید میومدی تو سرزمین وارونه
همونجایی که من می‌نویسم
همونجا سؤالت رو می‌نوشتی
تازه اونم زیر یه درخت که بارون روش نریزه
به هر حال منتظر سؤالاتت هستم
امیدوارم فقط گرگ نباشی
جواب اون سؤالت رو هم به خاطر گوسفند بودنم میگم
که بعله است

پریسا پنج‌شنبه 9 مهر 1388 ساعت 01:36 ب.ظ http://paridelbari.blogfa.com

بله چقدر قشنگ نوشتی

سم پنج‌شنبه 9 مهر 1388 ساعت 08:23 ب.ظ

این چرندیات و خزعبلات چیه به هم می بافی آخه !

غزلک شنبه 11 مهر 1388 ساعت 07:13 ق.ظ

من گرگ نیستم

به کسی نگی ها

ولش کن
میخواستم بهت بگم من چی هستم بعدش پشیمون شدم

.....* شنبه 11 مهر 1388 ساعت 11:48 ب.ظ

اگر دورم ز دیدارت گمان بی وفایی نیست
وفا آن است که نامت را همیشه زیر لب دارم . . .
.
.
چه شور وهیجانی برپاست تو وبلاگت و تو این سرزمین وارونه و طرفداراش . چشمام برقید!
تو اصلا خود هیجانی . . .
همیشه باش . . . تا همیشه . . .

میام اینجا گاه و بی گاه . . . (غم نان اگر بگذارد!!!)

من و بهونه دوشنبه 13 مهر 1388 ساعت 01:28 ب.ظ http://www.risglife.blogfa.com

سلام
خوبی؟؟

بعله
ممنون

باران شاه گشتاسبی دوشنبه 13 مهر 1388 ساعت 02:38 ب.ظ http://sotooh.blogsky.com

روزمرگی را خمیازه کشیدن تکراری شده ....
خوب بهم بزنید
ودکا آدامس سیگار و صندلی هم بد نیست
....
پرتاب شود هرکدام یکجای شعرتان
اما همه شاعر نمی شویم ...

بهروز دوشنبه 26 بهمن 1388 ساعت 02:26 ب.ظ

سلام
منم یه گوسفندم مث بقیه با این تفاوت که دارم اقرار میکنم.
بع عععععع

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد