بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

دغدغه هایی از جایی دیگر

خودخواه بوده ام اما خودستای هرگز 

نمی دانم چرا بعضی اینقدر نسبت به اینگونه رابطه و خواسته من موضع منفی دارند 

انسان چشم و گوش بسته ای نبوده و نیستم 

خیلی از اشتباهات را شخصا تجربه کرده ام و هر چند این را نقطه قوت نمی دانم و از آن پشیمانم اما در میان لجنزاران گناه دریافتم که انسان بدون اعتقاد به ماورا می شود مترسک 

دریافتم اگر می خواهم نه ترسی داشته باشم و نه غمی راهی جز پیمودن مسیر خدایی نیست 

اما شما دوست عزیز 

آیا هرگز با کسی از جنس مخالف خود دوست نبوده ای؟ 

هرگز دستان کسی را لمس نکرده ای؟ 

هرگز لبانت در تمنای بوسه ای نبوده است؟ 

و تمام اینها بدون اجازه خدا می شود گناه٬ نگرانی و سر درگمی 

و با خدا می شود شراب ناب بی خماری 

می شود همه آنچه می خواهی به اضافه حس نزدیکی به خدا 

حس زیبای فرمانبری از او که هماره با توست و بیش از هرکس دوستت دارد 

و اگر خدا بخواهد می بینی که آنچه نشدنی می پنداری شدنی است

نظرات 1 + ارسال نظر
آسمون جمعه 13 شهریور 1388 ساعت 01:08 ق.ظ

سلام عزیزم . . .

زنده بود . خیلی زنده .

فقط ارتباطش رو با عنوانی که واسش انتخاب کردی نفهمیدم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد