ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
از لحظه لحظه ات هر چند لذت می برم
شاید گاهی
ثانیه ای
در وجشت آندمی فرو می روم
که دیگر نخواهیم بود
من و تو هستیم
اما ما نیست
هنوز آلوده ام
هر چند پاک چون آب
نافم نیفتاده
گوشه مستراح مسجد
مادرم مرا رها کرد و رفت
تنها آغوش سرنوشت به رویم باز است
و انگشتی
که تنها برای یکبار
به جای سینه مکیدم
و طعم آب قند میداد
برای همیشه
سلام پرورشگاه
هر چند که کاخها فراخند
یک کلبه ی آتشین به از آن
هر چند که دشتها وسیعند
یک سینه بدون کین به از آن
گشتیم به قدر خویش عالم
دیدیم قضا گرفتگان را
گفتیم و کسی نکرد باور
صد تکه شدی دلی مرنجان
سال من آن روز آعاز شد
که بر دامنه های کرکس نشسته بودم
صدا فقط باد بود
آسمان آبی
کوهسار در مقابل
و پرندگان در شور
از عشق ورزی سرگین غلطانها لذت می برم
زیرا شیطنت دارد
فرار
مواقعه
لذت
و باز فرار و ...