بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

مقصد نزدیک است٬ مقصد دور.

چقدر گردیم چقدر غبار
چقدر کفیم چقدر حباب
چقدر خسیم چقدر خوار
چقدر خاریم چقدر خاشاک

چون بادکنکی که در آن آب میریزند
گردن میکشیم و شکم پیش میدهیم
از سرمستی
از خودخواهی
و ناگهان میترکیم

چون موجیم
سینه سپر میکنیم
و بالا میرویم بالاتر
 مغرور و مغرورتر
و سینه سپرتر
اما ناگهان در آرامش و وقار صخره هیچیم

چون غباریم
به هر گوشه نشسته
چون حبابیم
به تک رنج شکسته
همچو خاریم ز خواری شده خسته
و چو خاشاک ز هر باد گسسته

ما که ایم ؟
ما چه ایم ؟
تا کی در این پوچی ؟
تا کی در این بی هدفی ؟
یا در پی قله ای که در پسش تاریکی است ؟
دره ای عمیقتر از همه قله ها
اینجا هرچه قله ها بلندتر دره ها عمیق ترند

مقصد نزدیک است
مقصد دور
قله ای را باید
که صعودش بی فرود
فتحش بی تکرار باشد
که آنسویش دره ای نباشد

دیواره ای را باید
که نوردیدنش فقط از تو می آید
و تنها یکبار صعود خواهد شد
سر طناب و اکتشافی
و بدست یکنفر
و آن تویی
و حمایتچی
خدا

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 10:24 ب.ظ

سلام پسر .چه قده شعرت قشنگه. به دلم نشست. چاره ای نیست می خوام کش برم و توی بلاگم بذارمش. تو ۳۶۰ من کار می کنم. البته اسمت رو هم که به نظر کلاهزرد زیرش می نویسم . فقط اسم بلاگ ت که گوسفند هست سانسور می کنم . این سانسور کردن هم بی شرف عجب چیز خوبیه!در هر صورت پاینده باشی . امید وارم همیشه شاد باشی و در حین شادی ت هم همین قد خلاق.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد