بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

انسان گم میشود

انسان گم میشود در انبوه آنچه نمیداند چرا ، چون سوزن در انبار کاه .
انسان سست میشود در راهش ، همچون پس از جماع .
انسان برای دیگران زندگی می کند و این ، اوج چیست ؟ خسران .
انسان زنده است ؟ زنده بودن به چیست ؟ بروز علائم خاصه آن موجود یا فقط تپش قلب و کارکرد مغز؟ علائم خاصه انسان چیست ؟ روح ؟ قدرت تعقل و انتخاب ؟ ارزشهای انسانی ؟
روح آدمی کو ؟ عقلانیت و آزادمنشی کجاست ؟ انسانیت جایی یافت میشود ؟
انسان زنده است ؟
ما دچار حیات نباتی شده ایم و خود نمیدانیم .
درس ، کنکور ، کار ، پول ، ازدواج ، قدرت ، فرزند و و و . هربار به بهانه ای خود را میفریبیم . پس این میان من من کجاست ؟ دل من کجاست ؟ تازه آنها که برای این تارهای عنکبوت مسابقه دارند چه نادانند ! آنها که برایش حرص میزنند ، و آنها که برایش میدزدند ، و آنها که میکشند .

اکنون :
غمخوارگی کنیم و ملامت کشیم و زجر 
تا آنزمان که مهلت ما هم به سر شود؟
یا آنکه مستی و رندی کنیم و عیش؟
تا یأس از امید چو ما دربدر شود .

نظرات 3 + ارسال نظر
سمیرا سه‌شنبه 1 خرداد 1386 ساعت 03:13 ب.ظ

حیاط نباتی !!!
حرف زدن خیلی راحته .

پریسا شنبه 12 خرداد 1386 ساعت 12:24 ب.ظ http://fesgheli500.persianblog.com/

سلام من اپ کردم خوشحال میشم بیای

پریسا جمعه 18 خرداد 1386 ساعت 05:13 ب.ظ http://fesgheli500.persianblog.com/

چرا به من سر نمیزنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد