بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

تکلیفم رو مشخص میکنم !

باید یه بار واسه همیشه تکلیفم رو با دلم مشخص کنم .

باید یه چیزایی رو بفهمم که نفهمیده بودم .

یه دلی رو شیکوندم باید تقاص پس بدم .

امشب حتی نمیتونم ماه رو تو آسمون پیدا کنم .

باید سنگامو با دلم ور بکنم .

اگر مرا دیگر ندیدید حلال کنید

شاید مرُدم از گرسنگی

شاید گم شدم .

 

تا شاید هرگز .

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 19 مهر 1385 ساعت 06:21 ب.ظ

نمی خواهد بی خودی خودت رو مثلا اذیت منی
من با همه چیز کنار اومدم
به وبت هم سر می زنم
آخه سرگرمی من اینه
سفرنامه ات رو هم تموم کن
بگذار همه چیز بشه مثل ۲ یا ۳ ماه ژیش
نمی دونم کی بود

[ بدون نام ] چهارشنبه 19 مهر 1385 ساعت 06:21 ب.ظ

پیش درسته البته

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 20 مهر 1385 ساعت 07:24 ق.ظ

سلام
چی بگم بهت ؟
اگه سمیه مهری هم بود تا حالا بخشیده بودمش
تو .........
من
فقط به یه شرط
دیگه از طرف من و برای زندگی من تصمیم نگیری ها
گفتم که تن این ساقه دیگه جون نداره
می شه یعنی زنده از سفرت برگردی ؟
اون وقت شاید یه روز دوباره هم دیگه رو دیدیم
خدا رو چه دیدی ؟
ولی یادت نره
من دوستت داشتم
دوستت دارم
و شاید دوستت خواهم داشت

.... ِ من
اینرا اگه ننوشته بودی شاید حتما میمردم تو این سفر
اما حالا میدونم که یکی دوستم داره
زمین انسانها رو نخوندی خودت
بخون
من باید زنده بمونم به خاطر تو
حالا که دوباره دوستم داری
اینرو از کتابی که بهم دادی یاد گرفتم
مرا میبینی
قسم میخورم
فقط چشمهایت را نبند

زهرا پنج‌شنبه 20 مهر 1385 ساعت 05:22 ب.ظ http://zahra-hb.com

این راهش نیست ها...
به نظرم هر دو تاتون همدیگه رو دوست دارید. نمیدونم چرا نمیخواید برگردید به روزهای خوبتون؟<!

خانوم یکشنبه 23 مهر 1385 ساعت 11:59 ق.ظ http://khan00m.blogsky.com

دیدی هنوز امیدی هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد