بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

باز هم تنهایی

وقتی فکر میکنی همه چیز بر وفق مراد است . وقتی دیگر کسی را داری تا برایش از ناگفته هایت بگویی . وقتی خوشحالی و وقتی غمی نداری .


ناگهان بادی وزید . ناگهان جهان سیاه شد . باد تو را برد .


دیگر کسی نیست .


باز تنهایی.


باز و تا همیشه .


بگو نه .





نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 1 مهر 1385 ساعت 07:29 ب.ظ

نه
باد من رو هیچ جا نبرده
فقط با این دوری فهمیدم که چقدر دلم برای یکی که هیچ وقت ندیدمش می تونه تنگ بشه
فقط شب ها می تونم آن بشم .
یه چیز هم بگم هیچ بادی نمی تونه دوستی ما رو خاموش کنه
یه سر به وبلاگم بزن . من این پست آخری رو برای تو نوشتم و به تو تقدیمش کردم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد