بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

بر سر دوراهی

یادته یه بار گفتم که تو باید بین من خوب و بدت ، و من های هزار هزارت ، اون خوبه رو انتخاب کنی ؟
اونی که تا باهاشی آرامش داری حتی اگه دنیا رو روسرت خراب کنن ؛ حتی اگه بر سر دار بری ترس نداری ؛ اگه تیکه تیکت کنند میخندی و خون دستاتو به صورتت میمالی که مردم دنیا فکر نکنن زردی صورتت از ترسه و میخندی آری میخندی ؛ با او غصه ای نیست چرا نخندی ؟
همون من که میشه باهاش تو آتیش رفت و خوش گذروند یا بالای دار و لذت.
یادت میاد انگار همین دیروز بود ؟
من اینا رو گفتم .
گفتم آدم باید آدم بشه .
گفتم اونیکه هزاران نقش بازی میکنه هیچکدومو درست بازی نمیکنه .
اونیکه هزار چهره داره کم کم خودشم نمیدونه الآن با کدوم چهره است .
اصلا باید همیشه به فکر این باشه که پیش هر کی کدوم ظاهریو باید بسازه ؛ آروم نیست ، مضطربه ؛ خوشی نداره ؛ زندگیش زجره هرچند تو اوج ناز و نعمت .
یادت میاد گفتم آدمی اگه هرچی هست و هر راهی میره ، یه چهره باشه آرومتره ، ولو راهش باطل ؟
یادت میاد من اینا رو گفتم ؟
نه با این جملات ولی مفهومش همین بود .
فکر کنی یادت میاد.
آره دیدی ؟
آره درسته من میگفتم .
من گفتم باید اون من خوبه رو انتخاب کنی . این انتخاب بین دو مشابه نیست که سخت باشه . تفاوت انتخابها از زمین تا آسمونه . انتخاب مرگ و زندگی .
یادته چند ساعت باهات حرف زدم ؟ یادته داشت حالت بد میشد ؟ اشکات میخواست گوله گوله سپر سیمین رو الماس بارون کنه ؟
یادته من گفتم باید درست انتخاب کرد ؟ و این بسیار ساده است ؟
من گفتم .
اما الآن میگم غلط کردم .
هرچی گفتم با خودم بودم .
آره حرفامو پس میگیرم .
ساده نیست انتخاب بین نقد دنیای دون و نقد نادیده به چشم سر و نام نهاده شده به نسیه .
ساده نیست انتخاب بین باطلی که ملتمسانه و مزورانه راهنماییت میکند و حقی که استوار ایستاده ؛ بین من بدی که همه دوستش دارند و من خوبی که باید برایش جنگید
میگفتم آسان است ، همه چیز نشانه است ، اینها اشتباه بود ؛ نه خودش ، نه ؛ اینها اشتباه بود که از زبان من به در آید .
چه ، آسان است ؟
شاید هم آسان باشد اما خب فعلا که قسمت سختش سهم ما شده ؛ شایدم نه من ضعیف النفسم یا شایدم خودمو دسته کم گرفتم .
نمیدونم هر چی هست همینه . بد دوراهییه ، بد ؛ حق و باطل ، خوب و بد .
نه نگو اونی که من فکر میکنم حقه ، باطله .
این مرحله بعدشه ، اول باید بری دنباله همون چیزیکه فکر میکنی حقه ؛ بعد اگه فهمیدی اون باطله بدون تعصب بندازیش دور .
حالا فکر میکنی چی میشه ؟ اگه تو بودی چی ؟ حالا نوبته توئه .
خدا به خیر کناد

نظرات 1 + ارسال نظر
سمیرا سه‌شنبه 31 مرداد 1385 ساعت 12:35 ب.ظ http://beautiful-creator.blogsky.com

چی شده ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد