بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

صدای طبیعت

تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته !!!


با صدای جیک جیک گیجشککان نشسته بر سبز جامه ی جنگل آرام آرام چشم میگشایی ٬ آسمان از لابلای برگها و شاخهای درختان سرک میکشد و تو محو آنی .


شر شر آب دعوتت میکند که دست و روی بشویی و صبحانه ای که تا بحال نخورده ای .


چند کیلومتری آنطرفتر آبشاریست که می غرد اما نوایش زیباست بهشتیست و باز مینشینی و خیره خیره مینگری ٬ گویا هنوز باورت نیست ٬ اینجا بهشت زمین است ٬ جنگل .


ساعتها میآیند و میروند و تو مبهوت فقط میگردی و چرخ میخوری در این نعمت بزرگ الهی تا آنگاه که سرخی آسمان خبر از غروب میدهد و تو به چادرت میروی با آرزوهایی برای فردا و خاطراتی از امروز .


آری اینجا جنگل است ٬ قسمتی گم شده از روحمان در هیاهوی من و تو ٬ پول و شهرت و و و .


اینجا جنگل است . Leaf





نظرات 4 + ارسال نظر
کامیار دوشنبه 1 اسفند 1384 ساعت 07:28 ب.ظ http://kamyararyana.blogfa.com

سلام .


خوبی .


من به روزم .

شراگیم پنج‌شنبه 4 اسفند 1384 ساعت 11:02 ب.ظ http://www.sandiego.persianblog.com

آقا ممنون از اینکه خبر دادی...اتفاقا تا چند ماه پیش یه برنامه خیلی جدی برای عید ۸۵ داشتم...از تهران به بندر عباس...منتهی ظاهرا که جور نشد...باید چرخم رو عوض می کردم که دستم یه دفعه خالی شد...به هر حال به شما خوش بگذره...جای ما رو هم خالی کنین...

مهدی جون شنبه 6 اسفند 1384 ساعت 02:17 ق.ظ http://irandrawing.blogsky.com

سلام زیبا نوشته بودید.
راستی این شکلکها چه باحالن..
موفق باشید

غزلک سه‌شنبه 7 مهر 1388 ساعت 11:16 ق.ظ

از چهار سال پیش تا حالا قلمت خیلی رشد کرده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد