بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

اولین سفرم با دوچرخه

یادم نمیآید کی اولین بار به فکر سفر با دوچرخه افتادم اما اولین سفرم دقیق یادم میآید
تک و تنها با یه دوچرخه پکیده و خوب (اصطلاح اصفهانی) از اصفهان راه افتادم به طرف درچه
نه میشد گفت دوچرخه است و نه میشد اسم دیگه ای روش گذاشت  اما رفتم و این مهم بود
مسیر رفت و برگشت حدود 40 کیلومتر بود
بین راه در بیشه های سپیدار درچه توقفی و چایی و صفایی
جای شما خالی
مسیر رفت از جاده آتشگاه و برگست از اتوبان ذوب آهن
و این بود آغاز این راه
به چه دلیل نمیدانم یا شاید یادم نمیآید اما آغاز بود
شاید چهار سال پیش یا زودتر دقیق نمیدانم ولی از آن روز تا امروز تفاوتها و تجربیاتم از زمین تا آسمان است
بازهم برایت خواهم گفت

نظرات 1 + ارسال نظر
دیوونه خودتی جمعه 23 دی 1384 ساعت 12:46 ب.ظ http://divoonekhodeti.blogsky.com

روی صفحه مانیتور
تایپ می کنم
رفته ای؟
تایپ میکنی
خنده!
کامپیوتر ریست میشود
نکند غصه خورده است؟

این اولین بار نیست اما
آخرین خواهد بود

و تو

خوب میدانی

اینبار کوله بارم را بسته ام

اینبار دگر راهی مرز ابدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد