ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نمیدونم چی شد که وبلاگ زدم .
اما گذشت و موند و موند .
به هر حال امروز آمار بازدید کننده وبلاگ از ۲۵۵۵ نفر گذشت .
نمیدونم تا وقتیکه بازدید کننده ها به ۵۵۵۵ میرسه زنده بمونم یا نه ولی اینم یه امید خودش .
تا بعد .
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
آخرالامر گِل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوسست
عیش با آدمیئی چند پری زاده کنی
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
خاطرت کی رَقَم فیض پذیرد هیهات
مگر از نقش پراکنده ورق ساده کنی
کار خود گر به کَرَم باز گذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن
که جهان پر سَمَن و سوسن آزاده کنی
دوست عزیزم خواجه حافظ
(من هستم چون می اندیشم) این جمله یکی از فلاسفه معروف اروپایی است .
دوستش دارم اما من اگر بخواهم در مورد خودم بگویم چه؟
...........................
من آرامم پس هستم .
شاید یا نه ؟
در هر صورت .