بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

پیروز باد پایداری

گاهی چاره

ماندن است

ایستادن

پایداری

اما

گاهی ایستادن

تسلیم است و

رفتن

پایداری

شاید روزی

شاید روزی

جایی

ببینمت

آنگاه که

منتظر غافلگیر شدن نیستم

کانالیزه

گاهی آنچنان کانالیزه می‌شوی

که حقیقت

مَجاز می‌شود

و توهم

واقعیت

شاید راه رهایی

برون ریزی کامل

در برابر دانا باشد

استفراغ اطلاعات

و خوردن سوپ دانایی

ضریب مقاومت صفر

ملتها که برخیزند

به هر دلیل

درست یا غلط

هیچ چیز

هیچ کس

یارای ایستادن

در برابر امواج سیل را ندارد

ویژه آنگاه

که به دریا متصل باشد

حکومت عقلانی و نفسانی

میان حکومت عقلانی و نفسانی

یک نه فاصله است

نه‌ای به وسعت صبر

صبر و مقاومت

در برابر ظلمات و لشکریانش

تا حکومت عقلانی جاوید بماند

حیَّ علی العزاء

حیَّ علی العزاء

فی ماتم الحسین

عطشان کربلا


پیچیده بوی غم

در کوچه های شهر

از داغ نینوا


إنّ الحبیب قد

قَتَلَ مَن عَشَق

فی الکرب و البلاء


معشوقه می‌کُشد

زان پس که می‌کِشد

در دام خود مرا


قال الإمام حق

مثلی یبایع قط

أمُّ الخبائث


بند هوی گسل

خیز از برای قسط

هرجا و هر کسی


أنظر و إبتهج

من قول قاسم ٍ

أحلی من العسل


گر مرد این رهی

دیگر بسَت سخن

فانی شو در عمل

زجر دانایی

برای احمق ماندن خیلی دیر شده است

برای شجاع بودن هم زود است

زیرا هنوز وقت زنده ماندن است

آمادگی

حس می کنم

پرواز نزدیک است.

آماده پریدنم.