ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دلم برای خودم تنگ میشود گاهی
برای زیر درختی و بوسهای گاهی
برای شعر تر و مستی شبانگاهی
برای درد دل عاشقانه با ماهی
که نیمه است و تمام رخش هویدا نیست
چرا که نیمه وجودش به محبس چاهی است
نشستهام لب رودی بسان ماهیگیر
نه ماهی است و نه آبی نه رود خشکی پیر
مجالکی است برای توهمی دلگیر
سفر به شهر خیال و رهیدن از تقدیر
به یاد عشق قدیمی که آتشی خفته است
ولی شرار درونش فزون ز صد گفته است
...
هنوز درست ننشستهای که باید برخاست
هنوز یکبار هم موهایت را تمام شانه نکردهای
که یک به یک سپید میشود
اگر نگاه به گذشته افسوس است و ای کاش
کاری کن که نگاه آیندهات به امروز
چنان نباشد