بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

علم لا ینفع

دیروز 

یهنی همین امروزی که چند دقیقه پیش تموم شد 

فهمیدم علمی که به دیگران نفع نمی رسونه به هیچ دردی نمی خوره 

یه شوک دیگه که فعلا متحولم کرده. 

یا علی

مرداب ثروت!!!

هر چه فکر می کنم نمی فهمم 

چطور کسی که چندین میلیارد سرمایه دارد نمی تواند از چهار هزار تومان پول بگذرد  

آن هم پولی که مال او نیست 

سهم من است.

ثروت شعور را می گنداند؟ 

یا نفهمی ها وقتی به ثروت می رسند رشد می کنند؟ 

 

دیشب همسایه کناری پارتی داشت 

همه مست و پاتیل 

و صدای جیغ ها و فریاد ها 

 

یا رب مباد گدا معتبر شود 

گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود 

طلبه

حیف تو نبود که طلبه شدی؟ 

حیف من نبود که طلبه نشوم؟

پای چوبی ات را در آغوش میگیرم

آه پدر. . . پدر عزیزم . . .

ای کاش الان پیشم بودی تا خودم را در آغوشت رها می کردم . . .

دلم گرفته است. . . ای کاش الان پیشم بودی. . .

پای چوبی ات را در آغوش میگیرم و درسینه می فشارم و . . . . . .

اشک هایم امانم نمی دهند. . .

همه چیز اینجاست

.

.

.

فقط شرمندگی دارم

یک ابتدا

این یک ابتداست
لا اقل امیدوارم که باشد
ابتدای آنچه 13 بهار با آرزوی ابتدایش سر کرده ام
و یک انتها
امیدوارم
انتهای آنچه 13 سال ...
کمک

سالی گذشت و ندانستم چیست زندگی

داشتم تو نوشته های وبلاگ میگشتم دیدم درست به تاریخ یکسال پیش در چنین روزی یه پست دارم با عنوان زندگی چیست. که توش فقط یه علامت سؤال گذاشتم.

هنوزم همونم.

دو کلمه بنویس

من الآن دلم شکسته.

آدما فکر می کنن وقتی یکی می خنده لابد دلش خیلی خوشه

شاید بعضیام بگن الکی خوشه

اما خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است.

خب من آخه چیکار کنم از دست تو؟

نه جون من بگو

خب آخه دوتا کلمه نوشتن واقعا اینقدر سخته؟

حالا می نویسی ؟

جون من

آره؟


وقتی  که من عاشق شدم            شیطان به نامم سجده کرد

آدم زمینی تر شد و                      عالم به آدم سجده کرد

من بودم و چشمان تو                   نه آتشی و نه گلی

چیزی نمیدانم از این                     دیوانگی و عاقلی

چلم کردی