ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
می خواهم بنویسم از نازیباییها
از غرق شدن
نیستی
ذلت
مرگ
می خواهم بنویسم
که چشمها شفاف نیست
دلها پاک نیست
سخنها راست نیست
بنویسم
که جهان سراسر فریب شده
بنیانها بر باد می نهند
دل به هیچ می بندند
می خواهم همه اینها را
و دیگر و دیگر
بگویمت
آری می خواهم بگویمت
که ...
مست می شوم
مست آسمان
و پنبه هایش
و نرمی باد
میان برگهای مست غروب خورده
و رقص آرام پرده
می نگرم به پیکری که خودم هستم
و می اندیشم به همه دشتهای تا افق بهشت
همه رودهای تا همیشه گنگ
همه آرامش بی موج دلبستگی
همه عشقهای درون رگ
همه شرمهای کنار لب
و...
و فراموش می کنم همه زشتیها
جهان جز زیبایی است؟
سلام
اگه پاییز و زمستون نیود زیبایی بهار هم معلوم نمیشد..
شاد باشی
مالکان اینجا تهران است : بابا فکر ما رم بکن تعطیلی تابستون چی
اگه میخای جهان خوب بشه همه پاک بشن راسگو بشن خوب باشن نگاها راست باشن همه مهربون باشن
از خودت شروع کن تو خوب باش کاری به کسی نداشته باش
اولم جلوی چشماتو بگیر که بادیدن یه عکس آب از دهنت راه نیفته