بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

محتاجم

من هنوز محتاجم

آن عسل لب‌ توت همسایه را

و آن گرد پیش و پس

که می برد نفس

و کام تلخ من

و رقص بی هوس

و سنگ مرده شوی

و برگ سبز چای

و بودن خدای

و باور معاد

و پرسش و حساب

و جنگ تن به تن

لبان و یک بدن

و لیموی عسل

و ماه همچو او

شراب و یک کمان

کبود آسمان

و عشق زیر پوست

و میت تمیز

و زجه های خیس

و شهوت هنوز

و شمع نیمه سوز

و یک پیاله جان

و حسرت زمان

و خنده ای سخیف

به عادت زنان

و تکه های زهر

ز قلب مهربان

و یک میان تنگ

و هرگر و همه

و قبر و خاک و سنگ

و هیچ و تا ابد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد