بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

چرکنویس

کجای کاریم ؟
به کجا میرویم ؟
به کجا چنین شتابان ؟
گون از نسیم پرسید
------------------------------
حالم از دوستان پست بهم میخورد
گم شو ملعون
که لعنت خدا بر تو باد
-----------------------------
همیشه برای بد شدن فرصت هست
این فرصتهای خوب ماندن است که میرود
-----------------------------
زمانی دوستی داشتم که امروز نمیدانم چیست
خدایا در این چیستان مرا دوستانی بنما
------------------------
شاعران نجواگر راز دل خویشند
خلق عالم خاکی و اینان ز اندیشه اند
-----------------------------
گاهی میان من و دل جنگ میشود
گاهی دلم برای کسی تنگ میشود
---------------------------------
اینجا دزدی نیست
همه دزدها غریبه اند
ثروتمندان یکشبه پولدار نشدند
اینجا کسی آقازاده نیست
همه خانم زاده اند
همه  آغازاده
-------------------------
امروز در خبرها شنیدم متخصصان دریافته اند نفس کشیدن برای سلامتی انسان ضرر دارد
یادم باشد فردا به پزشک مخصوصم سر بزنم ببینم چه میگوید
اگر خبر راست باشد باید نفس کشیدن را ترک کنم
آخر برای سلامتیم ضرر دارد
-------------------------
زندگی حال است و بس
حال در حال است و بس
--------------------------
تنها کسی که خوب مرا درک میکند
یکروز زادگاه مرا ترک میکند
از مریم
--------------------------
بازی بازی بازی بازی
می کنی می خوری می بری می بازی
-------------------------
گاه ساده پیچیده است
پیچیده پیچیده تر از آنچه فکر میکنی
گاه پیچیده ساده است
ساده ساده تر از آنی که می اندیشی
---------------------
نمیدانم خدا را چه شده
شاید مریض شده
یعنی بیماری لاعلاجی است؟
یا شاید مرا چیزی شده
آری انگار من تب دارم
خداحافظ زندگی
------------------
از مذهبی به مذهب دیگر می گریزیم
از دینی به دینی
انسان بی دین کو ؟

---------------------

چندتایی شعر هست اما هنوز کامل نیست.اینا تو چرکنویسام از قبل بود. نمیدونم شاید بعضیاش تکراری باشه اما ببخشید دیگه دیگه.

نظرات 6 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 03:33 ب.ظ http://hasanazar.blogsky.com

سلام
وبلاگ زیبایی دارید
یه سری هم به بلاگ من بزنید

حامد پنج‌شنبه 25 بهمن 1386 ساعت 01:29 ق.ظ http://setareyezard.blogfa.com

سلام گل خوبم
داستان ستاره کوچولو را دارم مینویسم
اگه وقت کردی یه سر بزن
مطلب جدیدت هم قشنگه

. . . جمعه 26 بهمن 1386 ساعت 05:15 ب.ظ

چرا نمی فهمم چی می گی ؟

یاس یکشنبه 5 اسفند 1386 ساعت 10:24 ق.ظ http://www.gheddis.blogsky.com

سلام
دیگه حرفی وسه گفتن باقی نذاشتی........
شاد باشی

سم یکشنبه 5 اسفند 1386 ساعت 08:32 ب.ظ

نمی خوای آپ کنی ؟

غزلک سه‌شنبه 15 دی 1388 ساعت 12:04 ب.ظ

ای بابا

اومدم بهمن 86، دیدم اینجا هم حالت خوب نیست

برم اسفند 86

خوبه ها، اون موقع تو سی روز زجر میکشیدی، الان من تو سی ثانیه یک ماهتو مرور میکنم

من زیادی تو رو جدی میگیرم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد