زندگی آن خنده از ته قلب من و توست
خنده ای از شادی نه از حقد و کینه
زندگی آن خنکای نسیم است بر تن گرمازده از تابستان من و تو
زندگی روحیست که کنار آتش در رگهای سرمازده من و تو میدود
زندگی برگیست که رقصید ، گلی که ناز کرد
پرنده ای که پرید ، قاصدکی که نشست
زندگی حتی همان خطای کوچک پنهانیست
زندگی را مجوی
زندگی درون تو جاری است
در جزء جزء بدنت
گوشه گوشه ذهنت
جای جای روحت
و این تازه الف زندگیست
اما بایش ، گفتنی نیست ، دیدنی است
نه اجازه نظر دادن هم نداری
چرا وبلاگ خالی می ذارین تو لینک دوستان(یکی یکم شبیه خودم) دلیل خاصی داره؟