بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

این چه شهریست ؟

ساده بودم همه بر سادگیم خندیدند

گریه کردم همه با هق هق من رقصیدند

شاد گشتم همه از خنده ی من رنجیدند

گرگ گشتم همه از زوزه ی من ترسیدند

این چه شهریست ؟ در او هست کسی هست که نیست .

 

نظرات 2 + ارسال نظر
پریسا جمعه 11 اسفند 1385 ساعت 01:21 ب.ظ http://fesgheli500.persianblog.com/

سلام
دیگه مارو فراموش کردی ؟؟؟؟؟؟

خانوم یکشنبه 13 اسفند 1385 ساعت 03:12 ب.ظ http://www.khan00m.blogsky.com

مرسی بعد مدت ها به من سر زدی ُنوشتت خیلی دلنشینه چه قشنک آدما این شهر یخ بسته را توصیف کردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد