بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد
بع نوشته ها

بع نوشته ها

از گوسفند بودن گریختم اما گرگ نیز نخواهم شد

مبارزه جانانه

هماره اینگونه اندیشیده ام 

طبیعت تواناییها و ناتوانیهایی به ما هدیه داده است 

وظیفه ما 

رشد تواناییهاست 

و محو ناتوانیها 

 .

در عمل اما 

نمی دانم چه کنم 

اما نه 

می دانم 

مبارزه 

و باز هم مبارزه 

تا پیروزی 

یا مرگ

تلنگر

گاهی یک نگاه 

یک جمله 

یک منظره 

کافیست 

تا دریابی خود را 

و خدای درون خود را

نیاز

احساس می کنم نیاز دارم 

به شانه هایی 

به سینه هایی 

و به پاهایی 

نیاز دارم 

آری 

نیاز

طلبه

حیف تو نبود که طلبه شدی؟ 

حیف من نبود که طلبه نشوم؟

شاید روح تازه ای زاده شود از پیوند دو روح!

هر چند پیکرهایمان جدا می گردد 

و گرمی و لهیب 

سرد و سردتر 

روحهایمان اما تا ابد 

در دل یکدیگر می جنبند 

و شاید روح تازه ای زاده شود 

از پیوند دو روح!